حماسه های عاشقانه

متن مرتبط با «بهار» در سایت حماسه های عاشقانه نوشته شده است

بهار

  • بهـــاربعـــدِ سالی باز آمد نو بهــــــارمـــوج گل های شقایق هــر کـــنارفصل سرما رخت خود بر بست و رفت می خرامـد نقـشِ پایــش لالـه زارشاخه های خشک و بیجان درختپر شـکوفـه شـد هـزاران در هــزارشــــبنم یـخ بسته ی روی چمــنقـطـره قطره روی دست گلـعُـــذاردشت و صحرا و چمن گلگونه شدآهــــوانِ مست آمد بی شـــــماربلخ باستان، کوچه و پس کوچه اشپر شکوه و خوش لقا ، از سال پارعاشــــقان پاک با نـذر و نیـــــازرو بسوی روضــــه، بــر دیـدار یارخواندن (ملا محمد جان ) چه خوشمی نوازد گــــوش های بیــــقراربا تبـسم باز خورشـــید ســــحرنور میپاشــد به گلشـن با وقــارشــیخ و مـلا هر روایـت میکنی!جشن نوروز است د,بهار ...ادامه مطلب

  • دو بیت از یک غزل , و رباعی

  • رباعی  شهر دل من به سینه تنگ آمده است  وحشت زده با توپ و تفنگ آمده است  در ظاهر خود اراده از صلح و صفا  در اصل، کمر بسته به جنگ آمده است  ****** آمد به چمن گل رخِ زیبا نگرِ من چشمش به من افتاد و نیامد به بر من گر چه نگه اش تیر جفا زد به دل اما؟ بگذار کند ناز دو عالم به سر من نجیبه.سمیع   بیا ای هموطن با هم بگرییم  بريزيم اشكها، پیهم بگرییم زمین و آسمان ماتم سرا شد! سحر چون قطره ی شبنم بگرییم نجیبه.سمیع باز گرگِ تشنه اوباشی نمود زخم کندز را نمک پاشی نمود نفرتم بادا به راه و رسم شان این جنایت، طالب وحشي نمود هزارگی  قـد و بالاي تــوره ایســـپند مـوکونوم ده جـان از خـود کالاي گند مــوکونوم اگــر آتيـــم مــه ره در تـــو نميــــداد تعــويذ كرده زبانشـي بنـد موکونونم نجیبه.سمیع قسم بر دشت و دامان تو میهن  به باد و ابر و باران تو میهن  که دارم تا نفس در سینه یخو  سپر سازم به ارمان تو میهن  ***** به کنـدز ناله و فریاد و زاریست هواي كـوچه هايــش انفجاريست خـــدا یا بنــدگانـت در عـذابنـد! ببین روی زمینش خون جاریست دو چشمم بهر کابل گریه دارد  به پغمان پر از گل گریه دارد  درینجا مرغکی بال,دو بیت از شعر بهار,دو بیت از شعر حافظ,دو بیت از سعدی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها