آخرین مطالب
امکانات وب
مادرم! آغوش گرمت بود، اقامتگاه من
سینه ی پر درد و رنجت بود، راحتگاه من
قصه و افسانه های نیمه شب هایت بدل
دست های خسته ات بر سر نوازشگاه من
از خطای کوچکم آگه نشد چشمان تو
قلب چون آئینه ات همواره بود دادگاه من
هر قدم بودی تو یار و رهنمائی زندگی
خاک پایت توتیا بود و عبادتگاه من
التجا دارم شبی در خواب بینم روی تو
کان نگاه مهربانت بود، درمانگاه من
*******
مادر بیـا ببیــن کـه مـرا جـان میــــرود
قلــب ترا شکستـــه و آســــان میــــرود
اینجا مـرا به خـون خـودم رنگ میزنند
آنجـا ترا بــه نام خـــدا سنـــگ میـزنند
مادر بگو بگو که گـناهم چه بوده است؟
بیـگانه ها تـمام خوشــی ام ربـوده است
خواب مرا صدای بم از من گرفته است
طالب کتاب و مکتبم ازمن گرفتــه است
مادر نکــن تو گریــه و باش انتــظار من
دشمن زبون شده ست به صبر و قرار من
مادر صبـور باش به برت زود میرسـم
از راه جـاده هـای پـر از دود میـرسـم
مادر لبـاس خـامکــی ام را به مـن بده
آن خاطـرات کودکـی ام را به مـن بده
مادر کجاست عید و خوشی و برات ما؟
آن میـله هـای کابل و بلـخ و هـرات ما؟
بنگر خـدا! که خانـهء ما غـم سرا شــده
در روز عیــــد کُشتـــن آدم، روا شــده
******
این باغ زار و خسته، گلــستان من چــه شـد؟
عطـر و نسیـم و نـم نـم باران من چــه شـد؟
مادر بـه چشــم پـر نـم و دستــش بـه آسـمان
فریـاد میــزنـد کـه جـوانـان مــن چــه شــد؟
گفتـند، شـب سـحر شـد و از خـانـه غـم بدر!
خـورشيـد رو گرفتـه و تابان مـن چــه شـد؟
آثار باستـانیی ، تـاریخ میـهن ام ...
بـودای پر شــكوهِ بامیــان مــن چــه شــد؟
جوش شقایق و گل دامان این وطن
یاقوت و لاجـورد ، بدخشـان مـن چــه شـد؟
فریاد مـن گـره شـد و دردم نشــد عیـان
داغ اش ز دل نرفتـه و درمان مـن چـه شد؟
رانديم به چوب و سنگ، عدو را از اين وطن
شیر بچـه های ملکِ خراسـان مـن چـه شــد؟
صـد رنگ گشتـه پرچـم پر افتـخار ما
آن بيرق سه رنگ گل افشان من چه شـد ؟
جاريســت خــون آدمـي در رود هـاي شــهر
يارب! صـفاي رود خـروشان مـن چـه شــد؟
گـوش زمانــه کـر شـد و جـاهـل بـه اقتــدار
آن خادمـان دفتــر و ديوان مـن چــه شــد ؟
آهنـگ غـم نواخـت ببیـن بيـت بيـت شعر
از خـون دل نبشتـه، عيـاران مـن چه شد؟
حماسه های عاشقانه...
برچسب : غزل مادر و فرزند,غزل در وصف مادر,غزل پدر و مادر, نویسنده : 5najibasamey5 بازدید : 228