شعر نیمایی

ساخت وبلاگ

فقط یکبـار لطفی کـن
نگاهـي هم به اين وادي وحشت كـن
كه اين گـرگان آدم خـوار
چه ظلـم و ناروا کـردنــد
چه خـون آلود و مرجانـی!
چه بد نامی! بی باکانه بر جنس حوا کـردند .
فقط یکبار لطفی کن
 ببیـن !

خونخوارگی شان 
چسان خون زنان و دختران خويش مي نوشنـد 
ببیـن! 
اينجا
هزاران مادرِ بيمار و محـزون را
هزاران کودک و پیر و جوانِ غـرقـه در خون را
كه  می دوشنــد خون شان

مگر آخـر نمـی ببینـی؟
که دختـی در میان تیـره گی ها
نـور می جویـد؟
تـو را فریاد میـدارد 
و آزادی درون سینـه اش چـون مـوج دریا
در غریـو وخشم و توفـان اسـت؟
* * *
خـداونـدا!
فقط یکبـار لطفـی کـن 
ستیـغِ عزتِ ملكِ خـراسانـم 
 كه تنـها مانـده بر الـطاف تـو حیـران...

حماسه های عاشقانه...
ما را در سایت حماسه های عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : شعر,نیمایی, نویسنده : 5najibasamey5 بازدید : 253 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:34