غزل حماسی

ساخت وبلاگ

وطن...

ای وای وطن، خانه ی ماتم زدگان شد

در شهر، عزا داری خونین کفنان شد

آواز قناری شده خاموش و پر از بغض

غارتگر این باغ، تو گوئی که خزان شد

آن مادر حیرت زده از مرگ و تباهی ...

بر گور جوانش به غم و درد و فغان شد

گهواره ی طفلان، همه خونین و جگر سوز

در چاک زمین گم شد و از دیده نهان شد

در نیمه ی شب دشمن گندیده و نامرد

آتش به تر و خشک، زد و شمرِ جهان شد

بر خیز وطندار که این دشمن مکار .....

پنهان ز نظر بود ، کنون سخت عیان شد

نجیبه سمیع

ای خدا یاری بكن تا دست نادان بشکند
قدرتِ این کور دلان و تخم شیطان بشکند

اي تو مرد سالار كه سنگت پيكر زن را شكست
میرسد روزی ترا زن ، فرق و دندان بشکند

زن ترا یک مادر است و خواهر و يا همسرت
ای سيه دل جهل تو، با زور ایمان بشکند

خود نمایی می کنی ، تكبير ميگويي و ليك
اين ريا كاري ترا و حرف بطلان بشکند

قبر من را کنده ای، شاید که تو یک بنده ای 
قاتل فرخنده و، این اهلِ فرمان بشکند

آسمان هم گریه دارد، ناتوان رخشانه ها
ریشه و اندیشه ی این نا مسلمان بشکند

من چو تندیسی نشسته، تشنه گان خون من
چون قصابی دست و پای گوسفندان بشکند

آه من آخر تباهت میکند ای بد سرشت 
خشم من آخر غرور کاخ نشینان بشکند

تاج شاهی بر سرت ننگ است، نامردِ زمان!
خون من سیلاب گردد تخت و دوران بشکند

هموطن ! نگذار هر پست فطرتی در اين وطن
با جهالت ، دسته گلهای گلستان بشکند

نجیبه.سمیع

حماسه های عاشقانه...
ما را در سایت حماسه های عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : غزل حماسی,غزل حماسی امام حسین,غزل حماسی قیصر امین پور, نویسنده : 5najibasamey5 بازدید : 229 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 11:34